معنی کاشف اورانوس
حل جدول
ویلیام هرشل
هرشل
کاشف سیاره اورانوس
هرشل
ویلیام هرشل
کاشف انگلیسی سیاره اورانوس
ویلیام هرشل
اورانوس
هفتمین سیاره منظومه شمسی
اخترشناس انگلیسی کاشف سیاره اورانوس
ویلیام هرشل
لغت نامه دهخدا
اورانوس. (یونانی، اِ) آسمان. (ناظم الاطباء) (دایرهالمعارف فارسی).
اورانوس. (اِخ) در نجوم هفتمین سیاره (از لحاظ فاصله از خورشید) در منظومه ٔ شمسی، پنج قمر دارد (پنجمین در 1948م. کشف شد). اورانوس را هرشل کشف کرد (در 1781). مطالعه در اختلالات حرکت آن منجر به کشف نپتون شد. (دایرهالمعارف فارسی).
اورانوس. (اِخ) 3 در دین یونان خدای آسمان (رب النوع) و اول فرمانروای جهان، پسر گایا و پدر تیتانها و سیکلوپها.وی چون از دیدن هیکل کریه فرزندان خود بیزار بود آنها را در تارتاروس محبوس کرد. گایا کرونوس را برانگیخت تا او را معزول کرده و بجایش نشست. از خونش که بزمین ریخت عفریت ها و ارینوئس برخاستند و از آنچه بدریا ریخت آفرودیته بوجود آمد. (دایرهالمعارف فارسی).
کاشف
کاشف. [ش ِ] (ع ص) ج، کاشفین، کَشَفَه. پیداکننده و برهنه کننده. (غیاث) (آنندراج). آشکارکننده و گشاده و برهنه نماینده. (ناظم الاطباء). پدیدآورنده. ظاهرکننده. بروزدهنده. معلن. مظهر. مفسر:
گرچه از یک وجه منطق کاشف است
لیک از ده وجه پرده و مکنف است.
(مثنوی).
|| کاشف مکروه ومانند آن، برطرف کننده ٔ مکروه. از بین برنده ٔ غم و اندوه:
تویی که فاتح مغموم این سپهر بوی
تویی که کاشف مکروه این زمانه شوی.
منوچهری.
|| کاشف بعمل آمدن یا آوردن، در تداول عامه، تحقیق کردن.
کاشف. [ش ِ] (اِخ) یکی از شعرای ایران است. وی «قاضی محمد شریف » شهرت داشته، و شغلش قضاوت بوده است، از اوست:
ز مژگان خونین خود شرمسارم
چو صاحب مصیبت ز دست حنائی.
(قاموس الاعلام ترکی).
فرهنگ معین
هفتمین سیاره از لحاظ بعُد فاصله نسبت به خورشید، رب النوع آسمان. [خوانش: (اُ) [فر.] (اِ.) اصل واژه لاتینی است. ]
فرهنگ عمید
هفتمین سیارۀ منظومۀ شمسی به نسبت فاصله از خورشید،
نام های ایرانی
دخترانه، نام هفتمین سیاره منظومه شمسی
معادل ابجد
725